محمدرضا صابری دبیر و سخنگوی انجمن سینماداران در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به ادامه تعطیلی سالنهای سینما گفت: تا زمانی که شرایط شهرهای کشور قرمز باشد، سینماها نیز تعطیل خواهد بود و تا زمان نارنجی شدن شرایط این مساله همچنان ادامه خواهد داشت.
محمدرضا صابری دبیر و سخنگوی انجمن سینماداران در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به ادامه تعطیلی سالنهای سینما گفت: تا زمانی که شرایط شهرهای کشور قرمز باشد، سینماها نیز تعطیل خواهد بود و تا زمان نارنجی شدن شرایط این مساله همچنان ادامه خواهد داشت.
به گزارش سینماخبر : به نقل از روابط عمومی برنامه «فرمول یک»، سیدعلی ضیاء مجری جوان تلویزیون، عصر دوشنبه ۲۷ شهریور در «فرمول یک» میزبان عادل بزدوده، کارگردان و سازنده عروسک بود.
بزدوده که ساخت عروسکهای بسیار در مجموعههایی چون قصه های تا به تا، شهر موش ها، خونه مادر بزرگه، الو الو من جوجوام و گلنار را در کارنامهاش دارد، در این خصوص گفت: شانس من بود عضو گروهی بودم که همه دغدغه کودک داشتند.
وی در بخش دیگری از سخنانش بیان کرد: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، آغازگر فعالیتی شد که اکنون به عنوان تئاتر کودک و نوجوان آن را می شناسیم. بعد از تغییراتی که در کانون پیش آمد، رویکرد دوباره به عرصه تئاتر کودک ایجاد شد.
این هنرمند ادامه داد: امیدوارم مدیران کانون، ارشاد و آموزش و پرورش سرمایه تئاتر را گسترش بدهند تا حداقل کسانی که زندگی شان از تئاتر می گذرد، چند گروه بشوند و بتوانند بیشتر کار کنند. کانون چه قبل انقلاب و چه بعد از آن بی سر و صدا کارهای فرهنگی بسیاری انجام میدهد. ما نیازی به شلوغ کردن نداریم. کارهای فرهنگی در کتابخانههاست و بچه ها آنجا شکل می گیرند.
بزدوده درباره روال ساخت عروسکها از جمله «زی زی گولو» توضیح داد: معمولا بعد از اوکی دادن کارگردان و تهیه کننده ساخت عروسک را شروع می کنم. زی زی گولو با دیگران فرق داشت و خانم برومند موجودی می خواست که شکل همه باشد و شکل هیچ کس نباشد! این چالش بزرگی بود و من 300 طرح مختلف زدم و آخر سر به مرضیه که خواهر زن عزیز من است، گفتم بیا با خمیر شروع به طرح زدن کنیم. خانم برومند یک خمیر را گرد کرد و پس سر و گردن را چند سانت بالا برد و به یک دایره بزرگ تبدیل شد و آخر سر گفت موجودمان همین است.
وی اضافه کرد: قرار شد من روی این طرح کار کنم و با در نظر گرفتن ویژگی های این شخصیت همچون مهربانی، مودب بودن، زیبا حرف زدن، به همه علاقه داشتن و… به قلب که نماد مهربانی است، فکر کردم. اینطور شد که یک پنج برعکس یا همان قلب ساختم. سپس یک گوش را کوچکتر از دیگری کردم و صورت عروسک را هم گرد کردم. خانم برومند تا این طرح را دید، گفت همین است.
عروسک ساز «شهر موش ها» یادآور شد: خیلی قیچی زدم تا ظرافت کار درست دربیاید و 14 عروسک مختلف ساختم تا بالاخره یکی مورد قبول قرار گرفت. سه ، چهار ماه درگیر ساخت عروسک بودم. در حالی که شاید خیلیها فکر کنند این کار ساده است. به جای زی زی گولو، خانم آزاده پورمختار صحبت می کرد و ما از قبل چون همگی با هم کار می کنیم و هم را می شناسیم، صدای او را در نظر گرفته بودیم.
وی در پاسخ به سوال ضیاء مبنی بر نحوه مالکیت عروسکها و اظهارنظر او درباره جناب خان با اشاره به اینکه صاحب عروسکهای تلویزیون، تهیهکننده برنامهها به حساب می آید، تصریح کرد: من همیشه راحت حرف می زنم؛ چون میخواهم مسائل حل شود. کار غلط را نباید با غلط جواب داد.
وی تأکید کرد: اگر برنامه رامبد نبود جناب خان، جناب خان نمیشد و اگر من نوعی بخواهم بگویم، عروسکی که با کل متریال و طراحی اش 2 میلیون قیمت دارد، ایکس میلیارد می ارزد، خیلی بد است. تلویزیون کارش در مقابل این زیاده خواهی خوب بوده است.
بزدوده اذعان کرد: متاسف میشوم که عروسک را به کِرِم می فروشند و عکسش را روی اتوبوسها می زنند. اینگونه آن عروسک شهید می شود. البته تبلیغ عیبی ندارد اما نه اینگونه.
وی ادامه داد: هرکسی فکر کند که می تواند یک برنامه تلویزیونی را زمین بزند، در اشتباه محض است. فکر و اندیشه و خلاقیت آنقدر در تلویزیون زیاد است که سریع جایگزین می شود. جلوی درآمد زندگی بچه های من را هم با این کارشان گرفتند.
این هنرمند در پاسخ به طرح این مسئله از جانب ضیاء که شنیده می شود، جنابخان در فصل ۵ برمی گردد، گفت: اگر جنابخان در سری پنجم برگردد هم فایده ای ندارد. دیگر ماجرا رسانه ای شده است و حتی منی که ربطی به ماجرا ندارم، اظهارنظر کرده ام.
وی درباره ویژگی های عروسک گردان و زنده یاد دنیا فنی زاده اظهار کرد: کسی که عروسک گردانی می کند، باید حتما بازیگر باشد و بازیگری کند. زنده یاد دنیا فنی زاده از شاگردان من بود و او را از زمانی که 7 ساله بود و برای دیدن نمایش ما میآمد، می شناختم. کاملا معلوم می شود که کدام عروسک در دست چه کسی است. هر کسی استیل عروسک گردانی خودش را دارد.
وی افزود: در «زی زی گولو» بیشترین عروسک گردانی را من انجام دادم اما مریم سعادت عزیز که در نقاشی زی زی گولو هم نقش داشت، وقتهایی که نمی توانستم سر صحنه بیایم، عروسک را می گرداند. ما یک خانواده هستیم و کار غریبه ای که بخواهد بیاید عروسک گردانی کند، با منی که با عروسک سالها است زندگی کرده ام، فرق می کند.
وی همچنین با بیان اینکه درود بر شما و برنامه تان که حس دوست داشتنی را در من ایجاد کرد، در پایان گفت: امیدوارم بتوانم اولین نمایش غیرعروسکی ام را روی صحنه ببرم.
گفتنی است؛ «فرمول یک» با اجرای سیدعلی ضیاء به تهیه کنندگی افشین حسین خانی، شنبه تا چهارشنبه بین ساعت 17:30 تا 19 از شبکه یک سیما روی آنتن می رود.
http://www.cinemakhabar.ir/
عبدالله اسکندری گفت: تغییراتی که در گریم کاراکترهای مجموعه شهرزاد رخ داده به فراخور اتفاقهایی بوده که برای هر شخصیت در فصل دوم رخ داده است.
به گزارش سینماخبر : به نقل از روابط عمومی سریال شهرزاد؛ عبدالله اسکندری که در فصل دوم با مجموعه شهرزاد همراه شده است، درباره دلایش برای حضور در پروژهای که یک فصل آن گذشته بود، صحبت کرد و گفت: در همه ۴۵ سالی که در این کار بودهام، هرگز کار نصفه فرد دیگری را انجام نمیدادم. اما در پروژه شهرزاد، با آقای امامی کار کرده بودم و دوستی کاری با یکدیگر داشتیم، وقتی آقای امامی درباره این کار به من گفتند، با توجه به اینکه آقای فتحی کارگردان بود و پیش از این هم با یکدیگر در دو کار همکار بودیم، قبول کردم. از طرفی با طراح قبلی هم هماهنگیهایی را انجام دادم و بعد مشغول به کار شدم.
این طراح چهرهپردازی درباره تغییراتی که نسبت به کاراکترها ایجاد کردهاند، اظهار کرد: ناچار بودم بازیگرها را برای حفظ راکورد کلی مجموعه به همان شکلی که بودند گریم کنم، با اینحال برخی از آنها را بر اساس ایدههای جدیدی که آقای فتحی داشت و در قصه هم اتفاقهایی افتاده بود، تغییراتی دادیم.
تغییرات گریم به فراخور قصه «شهرزاد» اتفاق افتاد
وی ادامه داد: برای مثال، مصطفی زمانی در این سری به پختگی رسیده، ازدواج کرده، معلم شده و شخصیت وزینتری از قبل دارد، پس گریم او به تغییراتی نیاز داشت. در عین حال برخی تغییرات را در گریم ترانه علیدوستی ایجاد کردیم که به ضرورت قصه بود، چون به هر حال این کاراکتر از ازدواج اول رضایت نداشت و به قدری بیحوصله و بیاعصاب بود که تمایلی نداشت در خودش تغییر ایجاد کند. اما او حالا از وضعیت قبلی خودش دور شده و با کسی که دوستش داشته، زندگی مشترک را شروع کرده است. به همین دلیل، فکر کردیم که زمان خوبی است تا تغییر ظاهری را در نظر بگیریم و آرایش چهره را به او اضافه کردیم؛ شهرزاد دیگر به خواسته دلش رسیده و خانمی است که بچه دارد و لازم است از حالت دختربچه گونه جدا شود.
اسکندری همچنین تاکید کرد: درباره پریناز ایزدیار هم با توجه به اینکه به آسایشگاه میرفت، مجبور بودیم گریم را تغییر دهیم و صورت او علاوه بر اینکه بدون آرایش میشد، لازم بود چهره بیمار و گنگی داشته باشد که خورد و خوراک درستی هم ندارد. بقیه بازیگرها را هم سعی کردیم به همان گریمی که داشتند وفادار بمانیم.
وی ادامه داد: با توجه به اضافه شدن چند کاراکتر جدید به مجموعه، اسکندری درباره طراحی چهره آنها نیز بیان کرد: چند شخصیت جدید در این قسمت داشتیم که باید برای آنها طراحی گریم تازه انجام میدادیم، اما من دستم باز نبود که هر کاری میخواستم انجام دهم. طراحی آنها هم باید هموزن دیگران اتفاق میافتاد تا کار در نگاه کلی نزدیک به یکدیگر باشند.
اسکندری همچنین گفت: پس از پخش قسمتهای اول فصل دوم در فضاهای مجازی برخی درباره گریمها نظر میدادند و حتی درباره مژه مصنوعی داشتن ترانه علیدوستی صحبت کردند، طراح چهرهپردازی مجموعه با اشاره به اینکه شخصیت شهرزاد آرایش دارد، عنوان کرد: در دهه 30 مژه مصنوعی خیلی مُد بوده را باید در نظر گرفت. به هر حال شهرزاد، زنی است که در آن زمانه پزشک شده است. ما باید نشان دهیم که او با دیگر زنهای جامعه فرق دارد و حتی فرهنگ متفاوتی هم پیدا کرده است. او حالا برای خودش از مژه استفاده میکند. ما برای اینکه بگوییم شهرزاد دختر سادهای نیست، در صورت و نوع آرایش او تغییر ایجاد کردیم.
وی در ادامه با بیان اینکه مخاطب به چهرههایی که در فصل اول دیده، عادت کرده بود، اظهار کرد: این خیلی نکته مهمی است که شرایط کاراکترها تغییر کرده، مثلا شهرزاد به مرد دلخواهش رسیده یا فرهاد استاد شده و باید وزینتر میشد.
اسکندری با بیان اینکه معمولا طراحیهایش را به مردمی که خارج پروژه هستند نیز نشان میدهد، تاکید کرد: در سریال شهرزاد هم این کار را انجام دادم و با توجه به اینکه آنها دلایل من را از تغییرات میدانستند، برخورد خوبی داشتند. بعد از اینکه پخش مجموعه بین مخاطب عام آغاز شد، گریم هنوز در ذهن آنها جا نیفتاده بود و به همین دلیل، به نظر میرسید دلیل کافی برای این سطح از تغییر در نگاه مخاطب وجود ندارد. البته در این زمینه میتوان به مخاطب هم حق داد.
تغییرات گریم به فراخور قصه «شهرزاد» اتفاق افتاد
این طراح گریم در بخشی از صحبتهایش با اشاره به اینکه سعی میکند با بازیگرها برای گریمشان ارتباط بگیرد، گفت: شخصا در کار گریم و همان ابتدا سعی میکنم رابطه خوبی را با بازیگر برقرار کنم و از خود آنها میپرسم حالا که قصه را خواندهاید چه ذهنیتی از نقشی که قرار است آن را بازی کنید، دارید و کاراکتر را چطور میبینید. هیچوقت اینطور نبوده که یک طرفه کار را جلو ببرم و بازیگر روی صندلی بنشیند و من هم کار خودم را انجام بدهم، چون این بازیگر است که باید با گریم ارتباط بگیرد، آنرا بپذیرد و دوست داشته باشد تا بتواند در آن قالب نقشش را خوب بازی کند. اگر بازیگر، گریم را نپذیرد، هم بازی مصنوعی میشود و هم گریم. در این کار هم از روز اول با هم کار کردهایم و ایدههای یکدیگر را شنیدهایم. وقتی گریمور با بازیگر هماهنگ شود، نتیجه این میشود که گریم روی صورت بازیگر مینشیند، به بازی او کمک میکند و برای مخاطب هم بیرون از کادر نمیزند.
در ادامه اسکندری در پاسخ به این پرسش که کار گریم در فضای تلویزیون و نمایش خانگی چه فرقهایی با هم دارد، عنوان کرد: دستمان در شبکه نمایش خانگی نسبت به تلویزیون بازتر است. به هر حال تلویزیون جایی است که نسبت به همه جامعه تعهد دارد و باید همه سلیقهها را راضی کند، ولی سینما و نمایش خانگی خاستگاه خودش را دارد و اگر مخاطب دوست داشته باشد برای تماشای آن پول پرداخت میکند، اگر هم دوست نداشته باشد، اصلا سمت آن نمیرود که بخواهد گله کند. به هرحال اوضاع در تلویزیون فرق میکند، آثاری که در این مدیوم ساخته میشوند باید همه طیفهای جامعه را راضی کند. در نمایش خانگی این آدمها هستند که انتخاب میکنند و آثار هم مشتری خودشان را دارند.
وی همچنین ادامه داد: برای گریمور این تفاوت خیلی زیاد نیست، چون به هر حال باید شخصیت را بسازد و این کار به نحوه عرضه محصول بستگی ندارد. وقتی شما میخواهید یک بازیگر را به شکل راننده تریلی گریم کنید، در هر مدیومی برای رسیدن به کاراکتر یک کار را انجام میدهید.
اسکندری در پاسخ به این پرسش که سلیقه گریمور چقدر در کاری که انجام میدهد، تاثیر دارد نیز توضیح داد: طراحی که تجربه داشته باشد، بالطبع دانش گریمش هم بالا میرود و از رنگهای نژادی، جغرافیایی و… تا حالتهای چهره را میشناسد و میتواند به کارگردان یا بازیگر ایده بدهد و بگوید این شخصیتی که در داستان نوشته شده، میتواند این ویژگیها را داشته باشد. به هر حال گریمور است که چهره بازیگر را با نگاهی فنی میبیند و میتواند در کنار کارگردان ایده بدهد.
http://www.cinemakhabar.ir/
مجله معتبر «فوربس» که به شناسایی افراد ثروتمند و پردرآمد می پردازد امسال مارک والبرگ را با درآمدی معادل 68 میلیون دلار، پردرآمدترین بازیگر مرد سینمای جهان معرفی کرد. اما درباره مارک والبرگ چه می دانیم؟
به گزارش مجله معتبر «فوربس»، که در هر فصل به موفق ترین ها در عرصه های مختلف می پردازد و بر اساس آرا عمومی برگزیده ها را معرفی می کند این بار در فهرست بازیگران، مارک والبرگ را با بالاترین میزان دستمزد به عنوان گرانترین بازیگر سال معرفی کرد.
مارک والبرگ کیست؟
مارک والبرگ با نام کامل «مارک رابرت مایکل والبرگ» زاده بوستون آمریکا است، مارک والبرگ بزرگ شده خیابان است. او در سن پایین خلاف کرده، مواد زده و زندگی را با دعواهای خیابانی و سرقت های گاه به گاه گذرانده است! والبرگ به جای آنکه 17 سالگی را پشت نیمکت های کلاس درس دبیرستان بگذراند به دلیل ضرب و شتم زندان بوده و دوسال حبس کشیده است؛ و همین دوران، نقطه عطف زندگی او حساب می شود؛ زیرا در همان روزها تصمیم گرفت نگاهش را به زندگی تغییر دهد و پس از آزادی از زندان بود که زندگی جدیدی را آغاز کرد.
والبرگ 19 ساله بود که از زندان آزاد شد و به گروه موسیقی «new kids» پیوست و زندگی جدیدش را آغاز کرد. مارک والبرگ با اینکه زمان زیادی برای موسیقی و رپ نوازی صرف کرد و حتی با نام مستعار «مارکی مارکی» به صورت مستقل و جدا از گروه به فعالیت ادامه داد؛ اما فیزیک خاص و اندام ورزیده اش او را به تلویزیون و تیزر و در نهایت بازیگری کشاند.
فیلم «خاطرات بسکتبال» نخستین حضور جدی مارک والبرگ در سینما به حساب می آید؛ فیلمی ساخته اسکات کارلوت که در آن با لئوناردو دیکابریو همبازی بود. مارک والبرگ در این فیلم که سال 1995 تولید شد، 24 ساله بود و دی کاپریو هنوز در فیلم تایتانیک بازی نکرده بود و چهره مطرحی به حساب نمی آمد.
فیلم «خاطرات بسکتبال»، درباره زندگی چند بچه است که از خرده خلاف شروع می کنند تا به نوجوانی برسند. والبرگ در این فیلم نقش خود را به خوبی ایفا کرد؛ شاید به این دلیل که زندگی خیابانی را تجربه کرده بود!
مارک والبرگ،با اینکه در نخستین فیلمش خوش درخشیده بود و پس از آن در بیش از ده فیلم ایفای نقش کرده بود اما تا سال 2006 آنچنان شهرتی نداشت بلکه یکی از بسیار بازیگر خوبی بود که در هالیوود و حومه آن زندگی می کنند.
بازی والبرگ بالاخره در فیلم «مردگان» یکی دیگر از گنگستری های مارتین اسکورسیزی به چشم آمد؛ او در این فیلم بار دیگر با لئوناردو دیکارپریو همبازی شد و توانست در کنار بازیگران درجه یکی چون جک نیکلسون و مت دیمون خوش بدرخشد و این درخشش تا آنجا بود که اسکار بهترین بازیگر مکمل را برای او به ارمغان آورد.
مارک والبرگ یک سال بعد در فیلم «شوتر» در نقش تک تیراندازی کار بلد ظاهر شد، او در این فیلم کهنه سربازی از جنگ برگشته است که در گوشه ای از جنگل های نواحی آمریکا با سگش زندگی می کند، تا اینکه مقامات دولتی به او پیشنهادی می دهند. آنها از تک تیرانداز می خواهند با خنثی کردن عملیاتی که بر ضد رییس جمهور شکل گرفته جان او را نجات دهد، غافل از اینکه دسیسه دیگری در کار است که در نهایت تک تیرانداز را به مخمصه ای می اندازد که رهایی از آن هوش و ذکاوت زیادی را می طلبد.
مارک والبرگ پس از بازی در فیلم «شوتر» در آثار سینمایی بسیاری بازی کرده که «سه پادشاه»، «شغل ایتالیایی»، «استخوان های دوست داشتنی»، «مشت زن»، «تنها بازمانده»، برخی از آن فیلمهاست.
بی شک، مارک والبرگ بازیگر توانایی است زیرا به واسطه چهره خنثی و اندام ورزیده به بازی در آثار اکشن اکتفا نکرده و جسارت بازی در ژانرهای دیگر را داشته است.
مارک والبرگ که اخیرأ با فیلم «تبدیل شوندگان؛ آخرین شوالیه» خوش درخشیده است با دستمزدی معادل 68 میلیون دلار طی سال گذشته گرانترین بازیگ مرد سینمای جهان شده است و پس از «وین دیزل» و «آدام سندلر» قرار دارند.
در فهرست «فوربس»، رابرت داونی جونیور، کریس همسورث، سموئل ال. جکسون، جرم رنر، کریس پرت و کریس ایوانز به عنوان دیگر بازیگران گران سینما معرفی شده اند.
http://diibache.ir/fa/services/7
به گزارش سینماخبر : نشست اپرای نمایش «عشق و عقل و آدمی» امروز دوشنبه ۳۰ مرداد ماه سال جاری در موسسه آوای هنر با حضور امیر دژاکام کارگردان اثر، پرواز همای و اهالی رسانه برگزار شد.
در ابتدای نشست؛ پرواز همای گفت: این اثر یک اپرای واقعی است که بر صحنه میرود. این نخستین اپرای ایرانی است که به شکل موزیکال با تکنیکهای واقعی اپرا اجرا میشود. اپرا همانند یک سمفونی و دیگر قطعات موسیقی است و در دنیا یک قواعدی برای نوشتن آن وجود دارد. این اثر ترکیبی از نمایش، موسیقی و ادبیات است که پیش درآمد و داستان خودش را دارد. شخصیتهای اثر همگی اساطیری و واقعی هستند و خود اثر پیرامون جنگ میان عقل و عشق در زندگی انسان است که در جریان این اپرا از تولد انسان تا زمان مرگ به تصویر کشیده شده است.
عشق در اثر، برای انسان شرط میگذارد و عقل، انسان را مدام از آن راه دور میکند. عقل سه بخش دارد، عقلی که انسان را پند میدهد، عقلی که خود عاشق است و عقلی که عشق را قبول نمیکند. عشق هم سه قسم است؛ عشق آسمانی، عشق زمینی و عشق مادر. ما اهالی موسیقی بسیاری را در این اثر از سبک کلاسیک در کنار هم جمع کردهایم و بازیگران بسیاری هم از سن کودکی تا پیری در این اپرا حضور دارند.
وی افزود: من و 10 خواننده دیگر در این اثر حضور داریم. من خودم نقش آدم، یلدا عباسی نقش عشق جاودان، پریسا دلفانی نقش عشق زمینی، فرشاد فولادوند نقش عقل جوان، فرشاد رستمی نقش عقل پیر، محمدحسین صفری نقش عقل پدر را بازی میکنند و خوانندههای دیگر و اهالی دیگر هنر نیز اثر را حمایت میکنند.
همای در خصوص طراحی پروژه بیان کرد: نویسندگی کار و طراحی آن با خود من بوده است. این اثر دو بخش دارد یکی خواندن دو شعر باز باران» است و یک بخش دیگر هم خواندن اشعار لری. ویژگی اپرای ما این است که؛ در لابهلای اپرا، از موسیقیهای محلی، گیلانی، لری، کردی و آذربایجانی هم استفاده شده است. ما این اثر را در ۱۶ شهریور ماه سال جاری تا پایان ماه در فضای باز کاخ نیاوران بر صحنه میبریم و اگر با استقبال خوب و کیفیت عالی مواجه شویم به احتمال قوی در آذرماه هم اجرا میکنیم.
همای همچنین پیرامون نبود چهره در اثر خود خاطرنشان کرد: چهرهها متخصص این کار نیستند بلکه در کار خود تخصص دارند. ممکن است که حضور آن ها بر فروش تاثیر بگذارد ولی در کیفیت اثر منفی دارد.
پرواز همای در ادامه در خصوص اهمیت اپرا در جامعه ایران گفت: همه تلاش میکنند که اپرا در ایران شکل بگیرد. اپرا قواعد خودش را دارد که یا شعر و داستان آن توسط خود فرد نوشته و طراحی میشود و یا یک فرد دیگری آن را مینویسد و شخص دیگری نیز آن را بر صحنه میبرد. من معتقد هستم که این اثر، اولین اپرای ایرانی است که در ایران اجرا میشود.
وی خاطرنشان کرد: از آنجایی که این سبک از موسیقی تخصص ما نیست در کشورمان کمتر با اپرا مواجه میشویم. در 10 سال گذشته جوانهایی بودند که به کشورهای اروپایی میرفتند اپرا را در آنجا میآموختند و بعد از بازگشت به ایران سعی در آموزش و اجرای آن داشتهاند همانند هادی قضات. ما ممکن است که در مقولههای دیگر از جمله تئاتر پیش قدم باشیم ولی در اپرا بسیار ضعیف هستیم. اپرا در ایران هنوز کامل شکل نگرفته است و آن هم به دلیل محدودیتهایی است که در موسیقی ایران با آن مواجه هستیم.
همای افزود: ما باید توجه کنیم که این بخش از موسیقی که هنرهای نمایشی در آن وجود دارد همگی جزئی از خود موسیقی هستند و این طور نبوده که برای جذب مخاطب از هنرهای نمایشی و تصویر استفاده کنیم حتی تعزیه هم یک نوع اپرا است. متاسفانه ما تاکنون موضعی را که هنرمندان نسبت به مسائل مذهبی داشتند درک نکردیم و همیشه مسائل مذهبی مقابل مسائل هنری بود و ما نتوانستیم در این زمینه ا رشد کنیم در صورتی که میتوانسیم اپرا را به کمال برسانیم.
دژاکام در مقام کارگردان گفت: کارگردانی این اثر یک تجربه متفاوت و البته سخت بود. هنرهای تجسمی در جهان شکلهای گوناگونی دارد و در قالبهای متفاوتی تجلی پیدا میکند. بعضیها همانند تلویزیون و رادیو با واسطه هستند و برخی هم همانند تئاتر، اپرا و نمایشهای تخت حوضی هستند که همه اینها در طول زمانهای مختلف باز تعریف شدند. هنرمندان باید زمانی که این آثار را باز تعریف میکنند به تاثیر این تعاریف بر ذهن و عقل مخاطب توجه کنند اگر این طور باشد قطعا عملکرد موفقی خواهند داشت.
وی در پایان نشست بیان کرد: اپرا عواطف را بیان میکند و داستان از طریق موسیقی و تحرک و فعالیت بازیگر زنده است. من تخصصی در زمینه موسیقی ندارم و از موضع هنرهای نمایشی به موسیقی نگاه میکنم. این اثر تجربه متفاوتی برای من است که یک نظم و تناسب پیچیدهای دارد. نتهای کوچکی که در کنار هم ملودی را تشکیل دادهاند.
http://www.cinemakhabar.ir/
هوشنگ توکلی گفت: دولت و نهادهای مربوط باید دست از تصدی گری در جامعه هنری بردارند و دست نیروهای اجرایی را باز بگذارند.
هوشنگ توکلی در گفت وگو با خبرنگار سینماخبر در خصوص وضعیت کنونی هنر و اولویت های مسئولان هنری ایران گفت:در طی سی و چند سال گذشته مدیران فرهنگی ما در سطح کلان، به ایجاد یک ساز و کار درست و طولانی مدت برای استفاده از پتانسیل موجود در جامعه فکر نکرده اند.
این بازیگر ادامه داد: در دهه های گذشته مثل دهه شصت و یا هفتاد مجموعه فعالین عرصه هنری ایران تعداد بسیار محدودی بودند؛ به همین دلیل ساز و کار و سیستم موجود در آن زمان میتوانست پاسخگوی تواناییها و استعدادهای این گروه از هنرمندان باشد ولی امروزه تعداد فعالین عرصه فرهنگی بسیار بیشتر از آن زمان است و سازوکار گذشته نمیتواند پاسخگوی نیازهای آنها باشد.
وی در خصوص استعدادهای نوپا جامعه هنری ایران افزود: جامعه هنری ایران با تعداد بسیار زیادی متقاضی که از استعداد و انگیزه بسیار زیادی برخوردارند، رو به رو است. این نیروها اکثرا دارای تحصیلات مرتبط با رشته های هنر هستند و در سراسر ایران در تمام استانها و شهرها قرار دارند. میتوان گفت تعداد این متقاضیان با استعداد جامعه هنری ایران امروزه به حدود دو میلیون نفر رسیده است و متاسفانه هیچ مدیریتی برای استفاده از این جوانان وجود ندارد.
هوشنگ توکلی تصریح کرد: هنگامی که از مدیریت مسئولان هنری صحبت میکنیم تنها وزارت خانه و یا دولت را مخاطب قرار نمیدهیم بلکه سازمانها و ارگانهای دیگری نیز باید در این زمینه یک هم اندیشی و همکاری داشته باشند تا بتوان به موفقیت جامعه هنری ایران امیدوار بود. خود صدا و سیما و رادیو و تلویزیون نیز با توجه به امکانات و ساختارهایی که دارند میتوانند در این عرصه بسیار مفید واقع شوند و در مدیریت و سازماندهی نیروی انسانی کمک کنند.
این فعال فرهنگی گفت: چون در مدیریتهای قبلی و تا به امروز این آینده نگری و توجه به نیروهای جوان وجود نداشته است این مشکل همواره بر روی میز مسئولان قرار داشته است و میتوان گفت امروزه به مهمترین مشکل جامعه هنر ایران تبدیل شده است.
این بازیگر و کارگردان در پایان اظهار داشت: امروزه مشکل سینمای ایران نبود فیلمنامه یا امکانات و زیرساختهای سخت افزاری نیست، بلکه استفاده نکردن از ظرفیتهای موجود در جامعه است. امیدواریم سیستمهای بالاتر دست نیروهای اجرایی را باز بگذارند و دولت از تصدی گری که همواره بر جامعه هنری داشته است دست بردارد تا بتوان به ایجاد یک شورا و کارگروه فرهنگی برای استفاده ازهمه نیروهای موجود در جامعه امیدوار بود.
http://www.cinemakhabar.ir/